۲۰۲۳ دسامبر ۲۱, پنجشنبه
ولادت سرور ما، عیسی مسیح
پیامی از بانوی ملکه به والنتینا پاپاگنا در سیدنی، استرالیا در ۱۵ دسامبر ۲۰۲۳

مدتی پیش این رویا را تجربه کردم و قبلاً منتشر نشده بود.
در ساعات خیلی اولیه صبح، زانو زده بودم و در اتاق خوابم دعا میکردم که ناگهان مریم مقدس همراه با یک فرشته آمدند.
او گفت: «امروز تو فیض ویژهای دریافت میکنی تا ببینی پسرم چگونه به دنیا آمد و وارد جهان شد.»
"مردم فکر میکنند که پسرم مانند انسانها به دنیا آمده است. نه، دختر من - آنچه اکنون با هم تجربه خواهیم کرد و در این رویا از آسمان ببینیم، واقعیت نحوه تولد پسرم را تجربه خواهید کرد."
ناگهان یک رویای زیبا ظاهر شد و آن غاری بود. مریم مقدس آماده میشدند، اینجا و آنجا قدم میزدند، گردگیری میکردند و هر گرد و خاکی را پاک میکردند. یوسف مقدس به مریم مقدس کمک میکرد. او گهواره کوچکی برای نوزادی که قرار است متولد شود تهیه میکرد، کاه و یونجهای در تخت پیدا میکرد و جای میداد. من حیواناتی هم دیدم.
فرشتههای کوچک زیبا فراوانی غار را پر کردند. آنها به مریم مقدس کمک میکردند در حالی که او برای ولادت سرور ما عیسی مسیح، غار را تمیز میکرد. برخی به سمت او پرواز میکردند و به او کمک میکردند و سپس پس از اتمام کار به کنار بازمیگشتند.
مریم مقدس یک تکه پارچه کتان سفید کوچک و خالص برداشت و آن را روی تخت گذاشت، کاهها را پوشاند تا پوست نرم و ظریف نوزاد تازه متولد شده آسیب نبیند.
زمان ولادت سرور ما عیسی مسیح نزدیک بود. شب ساکت و آرام بود. یوسف مقدس کمی پشت مریم مقدس استراحت میکرد.
ناگهان یک هاله زیبای نور به شکل مه غلیظ سفید درخشان، اطراف رحم مریم مقدس ظاهر شد و او را کاملاً پوشاند. هاله مه نور آنقدر ضخیم بود که نمیشد چیزی دید. مریم مقدس بسیار تابناک و زیبا بودند.
در همان لحظه دو فرشته کوچک به سمت مریم مقدس پرواز کردند، زیرا نوزاد عیسی از کنار او ظاهر شد و با نهایت احترام آنها او را در آغوش گرفتند.
سپس مریم مقدس یک تکه پارچه کتان برداشت، آن را تا کرد و با نهایت احترام، فروتنی و شادی، نوزاد عیسی کوچک را از دستان فرشتهها گرفت و به آرامی و مهربانی او را در آن پیچید. او او را خیلی نزدیک نگه میداشت، بغل میکرد و بغل میکرد. او بسیار شادمان بود که اشک شوق میریخت.
فرشتگان فراوانی حضور داشتند و خود را به پیش پادشاه تازهمتولد شده سجده میکردند. سپس سرشان را بلند کردند و با صدای خیلی بلند به زبان لاتین شروع به خواندن کردند :
جلال، جلال خدا در اعلیترین مکانها.
آنها این ترانه را تکرار میکردند:
"Gloria Gloria Gloria"
“Gloria in Excelsis Deo, et in terra pax hominibus bonae voluntatis”
همه چیز در غار روشن شده بود؛ بسیار زیبا بود. یوسف مقدس سپس از پشت مریم مقدس آمد و ناگهان زیباترین رویای نوزاد عیسی تازه متولد شده را دید که در آغوش مریم مقدس نگه داشته میشد.
او سپس به آرامی نوزاد عیسی کوچک را در گهواره گذاشت، و او و یوسف مقدس زانو زدند کنار او، یکی از یک طرف و دیگری از طرف دیگر گهواره. مریم مقدس دستانش را دعا نگه داشته بود، همراه با یوسف مقدس که پادشاه تازهمتولد شده را تحسین میکرد، پرستش میکرد و ستایش مینمود.
نور درخشان و خالص فراوانی اطراف سرور ما نوزاد عیسی را احاطه کرده بود، او قبلاً لبخند میزد. او بسیار زیبا و تمیز بود، بدون هیچ لکهای. کل غار پر از نور بود، با فرشتگان که به طور مداوم آواز خوانده و او را با موسیقی دلانگیز ستایش میکردند که تا آسمان پیش میرفت.
من آنقدر در رویای جلوی رویم غرق شده بودم که همراه با فرشتهها شروع به خواندن کردم. چه شادی بزرگی بود وقتی سرور ما عیسی متولد شد.
مریم مقدس به من گفتند، «ببینید، بر زمین آنها فکر میکنند پسرم مانند انسانها به دنیا آمده است. من کاملاً خالص و باکره هستم زیرا پسرم هرگز به بکارت من دست نزد.»
به همین دلیل است که بانوی ما به من نشان دادند چگونه عیسی آمد - درست همانطور که روح القدس بر مریم نازل شد، او پر از روح القدس شد و نوزاد عیسی به طور معجزهآسایی وارد جهان شد. بانوی مقدس هیچ دردی زایمانی را تجربه نکرد.
مریم مقدس و ارباب ما عیسی خیلی ناراحت هستن که مردم نمیفهمن تولد مبارکش فراطبیعی و معجزه آسا بوده.
ممنون، مریم مقدس، و همه ستایش، شکوه و افتخار به پادشاه تازهمتولد شده ما.
نظر: امروز در حالی که داشتم این پیام رو دیکته میکردم، ناگهان اطرافم پر شد از یه عطر آسمانی خیلی زیبا—یه هدیه از بهشت.